
چند روز پیش از انتخابات 22 خرداد، جلسه ای با حضور نمایندگان سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری، دکتر زیباکلام (نماینده مهندس موسوی)، دکتر زیدآبادی (نماینده کروبی) و حجت الاسلام حسینی (نماینده رضایی) با میزبانی "حزب اسلامی ایران زمین" برگزار گردید. در اثنای صحبتهای زیدآبادی درباره دولت نهم، خانمی برخاست و به او اعتراض کرد که چرا از احمدی نژاد غیبت می کند؟! ... دکتر زیدآبادی چنین ادامه می دهد: آن حرف سعدی را بشنوید که غیبت در چهار جا حلال است . یکیش همین حاکمی است که (نامفهوم) تصمیم می گیرد. این غیبت نیست نقد است. ایشان (احمدی نژاد) اعتقاد دارد که عقل کل است و راجع به همه چیز می تواند تصمیم بگیرد. ایشان هر گروه و شورای تخصصی را که مانع راهش بوده یا کنترلش میکرده را منحل کرده است. از طرف دیگر نگاهش به کشور (جوری است) که فکر می کند ملک خصوصی (او) است. فکر می کند چون چهار سال پیش ما تحریم کردیم و عده ای از لج رفسنجانی به او رای دادند و او رئیس جمهور شد، اکنون مالک مطلق کشور شده و می تواند راجع به هر چیز و هر جایش تصمیم بگیرد. خب! این آدم برای مدیریت ما خطرناک است. کاش (تنها) همین بود. من یک روزنامه نگارم و در دوره ی ایشان در سه روزنامه و مجله ی : شرق، هم میهن و شهروند امروز کار می کردم که هر سه ی آنها توسط دولت او توقیف شد. او می آید در تلویزیون (مناظره با میر حسین موسوی) و در چشم من نگاه می کند و می گوید که در دولت من هیچ نشریه ای توقیف نشده است!

(خطاب به آن خانم و دوستانش) خب! شما که خیلی متشرع هستید (لابد می دانید که گفتن چنین دروغی از سوی احمدی نژاد) خلاف بیِّن شرع است. (شما که به من اعتراض میکنید) که آقا چرا غیبت او را می کنی، دروغ به این آشکاری را چه حساب می کنید. شما به جای اینکه آنجا (به احمدی نژاد) اعتراض کنید، به ما می گویید که چرا انتقاد می کنیم؟
(خطاب به دولتیان) شما شرع را بازیچه دست سیاست قرار داده اید، به همین خاطر است که همه چیز در این کشور مجاز شده است.
شرع، حتی در همان دستگاه فقه سنتی، برای خود اصول و مرامی داشت. من زمانی که در زندان بودم، به بازجویی که با من بد برخورد می کرد، توضیح میدادم، تا می گفتم قانون اساسی، می گفت بیندازش بیرون، می گفتم قانون موضوعه، می گفت هیچی، می گفتم حقوق شهروندی، می گفت هیچی! گفتم (پس) فقه سنتی ات را بگذار مبنا، تا بر اساس آن با هم رفتار کنیم. آن (فقه سنتی) که (مفهوم نیست. شاید :حوزه ای) را قایل است و به تو اجازه نمی دهد که بد دهنی کنی و هر چیز مزخرفی را (به من) بگویی. ولی من دیدم که (اینها) حتی فهمی از همان فقه سنتی هم ندارند.
(اسلام اینها) یک اسلام من در آوردی است که هسته اش یک قدرت سیاسی و جولان دادن و پول پخش کردن است و از اخلاق و معنویت مذهبی کاملا تهی و ریاکارانه است.
(آن بازجو) به من که بشر و انسان هستم توهین می کند ولی زمانی که می خواستم ریزه نانی را از روی صندلی بیندازم کنار، به من حمله می آورد که های! اینکار را نکن. به او گفتم: مرد حسابی! تو به من که باید این نان را بخورم توهین می کنی، این (جزء) مذهب نیست، ولی وقتی می خواهم آن ریزه نان را کنار بیندازم می گویی کفران نعمت است؟! آخه این چه دینی است که شما دارید؟ چه مذهبی است این؟ کجایش با قرآن و نهج البلاغه و حتی با همین رساله های عملیه حوزه سازگاری دارد؟ شما اگر اعتقاد داشته باشید باید فردا جواب پس بدهید. اگر (اعتقاد) ندارید، پس دست از سر این شریعت به عنوان ابزاری برای سرکوبی ما بردارید! خیلی متشکرم.
Drood bar Dr. zeid Abadi va Mr. Kahroobi ke pa be pa mardoom istadeand.
پاسخحذفMazdaq