۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

چند نکته مهم + مسیرهای پیشنهادی راهپیمایی+ کارهایی که باید تا روز راهپیمایی بزرگ انجام داد:

از آنجایی که روز 27 شهریور بهترین و شاید تنهاترین امکان برای مقابله با کودتای سیاه 23 خرداد در کوتاه مدت است، باید تمام توان و انرژی خود را تا آن روز صرف تبلیغات و دعوت از مردم برای مشارکت در راهپیمایی کنیم :
1- ما نباید در دام کودتا چیان بیفتیم … آن ها می خواهند با انتشار شایعه احتمال دستگیری سران جنبش و نیز برگزاری دادگاه نمایشی اعتراف و همیچنین آزاد کردن بعضی از زندانیان و سخنرانی های پی در پی سران کودتا به تشویش اذهان عمومی بپردازند و مانع از تبلیغ سبز برای روز قدس سبز شوند. دادگاه روز دوشنبه در همین راستاست. روز قدس می تواند سر آغاز حرکتی نو در مبارزاتمان باشد پس همه با هم در حد توان برای تبلیغ و حضور گسترده در این روز تلاش می کنیم.
2- حتی اگر روز شنبه تعطیل اعلام شود ما - سبزها- از تهران برای رفتن به کنار دریا یا تعطیلات خارج نخواهیم شد. لذت و تفریح سبزها راهپیمایی روز جمعه و و قتی است که ببینند که لرزه بر اندام دشمن و اهالی کودتا بواسطه جمعیت میلیونی سبزها افتاده است!

3- آمدن هاشمی به نماز جمعه هیچ ربطی به برنامه ما ندارد. ما در هر صورت می رویم. از یک لحاظ نیامدن هاشمی بهتر نیز هست. جمعیت بزرگ سبزها در راهپیمایی شرکت و در نماز شرکت نخواهند کرد، و همین برای به رخ کشیدن حضور آنها و تفاوت ایشان، کافی است. پس حضور یا عدم حضور هاشمی تفاوت چندانی در برنامه سبزها ایجاد نمی کند. رسانه‌های کودتا تصور کرده‌اند که با انتشار این خبر، برنامه‌ریزی سبزها برای حضور در راهپیمایی روز قدس را بر هم خواهند زد و در راه سبز شدن روز قدس، سنگ‌اندازی خواهند کرد. راهپیمایی روز قدس، چیزی جدا از نمازجمعه است.

کارهایی که برای چند روز باقیمانده تا راهپیمایی بزرگ باید انجام دهیم:

1- در صورت امکان تمام این هفته یا هر چند روزی را که می توانیم باید از محل کار خود مرخصی بگیریم یا کارهای این هفته خود را سبک تر کنیم.
5- تشکیل گروههای دو یا چند نفره برای دیوار نویسی و یا آویزان کردن پارچه نوشته هایی مبنی بر دعوت از مردم سبز برای شرکت در راهپیمایی. بهتر است دیوار نویسی و پارچه نویسی در این هفته را به مشارکت هر چه بیشتر همشهریان در راهپیمایی روز سرنوشت اختصاص دهیم.

6- تهیه دعوتنامه های کاعذی کوچک برای شرکت در راهپیمایی و قرار دادن آنها در مکانهای پر جمعیت مانند اتوبوسها، مترو، بازار، سلف سرویس ادارات و دانشگاهها و ...

7- تشکیل هر چه سریعتر اتاق فکر بخش دانشجویی در پاسخ به اتاق فکر ستاد کودتا در دانشگاهها
8- تماس گرفتن با همه اقوام، دوستان، آشنایان، مردم محله و همکاران محل کار خود برای مشارکت هر جه بیشتر در روز 27 شهریور. از آنجایی که ممکن است سیستم پیامک از کار بیفتد در همین چند روز پیامکهای خود را به افراد فهرست تلفن خود راسال کنیم. از همین حالا قبل از این که اس ام اس ها را قطع کنند به هرکس که اهل اینترنت نیست و در تهران زندگی می کند ، هر کس، چه می شناسید و چه نمی شناسید، اس ام اس بزنید و به او خبر دهید که جمعه چه خبر است . مهم نیست که افراد اهل شرکت در این تجمع ها باشند یا نه. همین که اس ام اس ها در بین مردم پخش شود،بحث درباره ی روز قدس در بین مردم شایع می شود و خبر تجمع روز قدس در تهران پخش شود. چند پیامک:
به دعوت کروبی و میرحسین ، در بزرگ ترین تظاهرات بر ضد دولت غیر قانونی احمدی نژاد در روز قدس شرکت می کنیم . برای همه بفرست . "27 شهریور یک دل و یک صدا در راهپیمایی روز قدس شرکت می کنیم"
"روز قدس آماده ایم! آماده! "
" هموطن یادت نره! همگام با موسوی، کروبی و خاتمی در راهپیمایی روز قدس"

9- تهیه سی دی هایی درباره تقلب و قضایای پس از انتخابات جهت آگاه سازی هموطنان و پخش آنها در روز راهپیمایی. بی شک ستاد کودتا در این روز انبوهی از اطلاعیه ها، مجلات و سی دی ها را علیه جنبش سبز پخش خواهد کرد.
10 - بحث کردن در اتوبوس، مترو، تاکسی و یا جلسات اداری و خانوادگی و محل کار خود درباره متقاعد کردن همشهریان، دوستان و همکاران خود برای شرکت در راهپیمایی
11- تهیه شعارهای مناسب. گرچه بهتر است راهپیمایی روز 27 شهریور در سکوت برگزار شود اما انتخاب برخی شعار های معتدل تر برای این امر از هم اکنون ضروری است. شعارهای رادیکال، مانند شعارهایی علیه خامنه ای یا شعارهایی مثل جمهوری ایرانی، به نظر من اصلا مناسب نیست. شعارها فعلا باید در حول همین قانون اساسی مطرح گردد تا آتوو به دست کودتاچیان ندهیم. این ها مناسب تر است از نظر من:
"نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"
یا شعارهایی در حمایت از موسوی، کروبی و خاتمی:
موسوی دستگیر بشه ایران قیامت میشه
کروبی دستگیر بشه ایران قیامت میشه

12- آماده سازی نشانها و پارچه های سبز مانند کلاههای کاغذی سبز. هر شرکت کننده باید در صورت امکان پارچه ای سبز در جیب خود داشته باشد تا پس از شکل گیری گردهمایی آن را بر دست بگیرد.

هماهنگی برای انتخاب مسیرهای راهپیمایی
http://balatarin.com/permlink/2009/9/6/1743201

قدس با قدرت می آییم ولی در دام کودتاچیان نمی افتیم
http://saraswatia.blogspot.com/2009/09/blog-post_12.html

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

سه پیشنهاد جایگزین برای حرم خمینی: شبهای قدر در اطراف مهدیه تهران یا مسجد امام حسن در خیابان آزادی یا .... تجمع کنیم.

حال که با فشار کودتا مراسم حرم لغو گردید، من سه پیشنهاد مشخص دارم. امیدوارم دوستان درباره این پیشنهادات بررسی و بحث نمایند تا هر چیزی که روی آن توافق بیشتری شد را برای برنامه نهایی جنبش در شبهای قدر اعلام کنیم.


1- اهالی سبز تهران در شبهای قدر در اطراف مهدیه تهران (خیابان ولی عصر) و مسجد امام حسن (خیابان آزادی بین پل یادگار و دانشگاه شریف) تجمع نمایند. طبق روال هر ساله مراسمات شبهای قدر در این دو مکان بسیار پرطرفدار است طوریکه در هنگام مراسم مهدیه، خیابان ولیعصر لبریز از جمعیت می شود. در هنگام مراسم مسجد امام حسن در خیابان آزادی که در کنار پایگاه بسیج غرب تهران وافع است نیز جمعیت زیادی جمع می شود. بطوریکه از پل یادگار تا دانشگاه شریف، طبق روال هر سال مراشم شب قدر با انبوهی از مردم انجام می گیرد طوری که به دلیل کمبود فضا مردم مجبور می شوند در داخل خیابان بنشینند. اگر توافق در این مکان یا مهدیه تهران انجام شد، و جمعیت سبز به میزان لازم برسد، می توان راهپیمایی مسالمت آمیزی را به سمت میدان ولی عصر یا میدان آزادی انجام داد. خوبی مسجد امام حسن آن است که مردم ساکن در غرب تهران به آسانی به آنجا از طریق یادگار جنوب، خروجی خیابان آزادی دسترسی دارند. همچنین مردم ساکن در منطقه میدان صادقیه می توانند به سهولت (از طریق اتوبان جناج) به میدان آزادی و خیابان آزادی برای مراسم شب قدر بیایند!

2- پیشنهاد دیگر این است که در سایر مناطق تهران نیز محلهایی برای تجمع در شبهای قدر در کنار خیابانهای اصلی و مساجد بزرگ برنامه ریزی کنیم. برای این کار باید تعدادی از مساجد بزرگ تهران را در نقاط اصلی تهران شناسائی و اعلام شود تا مردم سبز هر محل در محل خود تجمع نمایند.
مثلا مسجد لولاگر، مسجدالنبی، مسجد لرزاده، مسجد امام حسین در میدان امام حسین، مسجد ؟ در حاشیه خیابان ستارخان و ... یا مساجد دیگری که دوستان پیشنهاد می کنند. خوبی این پیشنهاد آن است که با توزیع تجمعات در سطح شهر، کودتاچیان سردرگم شده و نیرو و توانشان در سطح شهر از تهرانپارس تا پونک و صادقیه و شهران و ... و از تجریش تا جنوب شهر پراکنده خواهد شد. عیب این روش هم آن است که ممکن است در برخی مساجد مختلف جمعیت به حد قابل انتظار برای موج آفرینی نرسد.

3- در نقاط مختلف شهر، در مساجد، حسینیه ها و تکایایی که متولیانش طرفدار کودتاچیان نیستند، دعوت از سخنرانان روحانی اصلاح طلب مانند خاتمی، مجید انصاری، موسوی تبریزی، موسوی خوئینی و ... برای اجرای مراسم "شب احیا" و تبلیغ مناسب، جمعیت زیادی را برای تجمع حاضر خواهد نمود. نمونه اعلام شده ان مراسم اصلاح طلبان در حسینیه الزهرا در ولنجک می باشد.
کانون توحید در میدان توحید، حسینیه ارشاد در خیابان دکتر شریعتی، مسجد نور در فاطمی، مسجد امیرالمومنین در مرزداران و مکانهای دیگر می تواند نمونه هایی برای این پیشنهاد باشد.




هنگام حضور در تجمعات شبانه داخل شهر علاوه بر مردم سبز، افراد محلی هم حاضر خواهند بود و این فرصت بسیار خوبی است تا با پخش اعلامیه ، و تصاویر کشتگان و ....در بین آنها، آنها را از حقیقت وقایع و جنایات انجام شده در سه ماه اخیر آگاه کنیم.
مراسم شب قدر در سه شب 19 و 21 و 23 رمضان انجام می شود. از این رو این سه شب بهترین فرصت برای اطلاع رسانی و جذب نیرو از مردم محلات داخل شهر برای راهپیمایی سراسری "روز جهانی سبز (قدس سابق)" بر علیه دولت کودتا در روز آخرین جمعه ماه رمضان خواهد بود.

علاوه بر این می توانیم با اطلاع رسانی دهان به دهان درباره محل و نحوه برگزاری مراسم شبهای دیگر، هماهنگیهای بیشتری را به عمل آوزده و در روز موعود یعنی جمعه آخر ماه رمضان، کمر دولت کودتا را بشکنیم.
این شبها زمان احیای دوباره جنبش سبز است. شبهایی که تجمع مردم در خیابانهای تهران می تواند خواب را بر کودتاگران حرام کند و آنها را تا صبح وادار به "شب بیداری" واقعی تماید. البته این بار نه به خاطر بیم از جلال و جبروت خدا، که از بیم خلق خدا. انشالله
امیدوارم با عنایت بیشتر دوستان، این فرصت مهم از دست نرود.

۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

هشدار: در شبهای قدر به جای مقبره آیت الله خمینی، تجمعات را در سطح تهران پخش کنیم

حقیر به دلایل متعدد با فوکوس کردنِ تنها بر مراسم خارج از شهر تهران مخالفم. پیشنهاد میکنم در کنار برنامه ریزی برای حرم از تجمع در داخل شهر هم به هیچ وجه غافل نشویم.
اول اینکه رفت و آمد مردم به حرم به راحتی انجام نمی شود. کودتاچیان ممکن است به آسانی مترو را تعطیل و مسیرهای دسترسی خودروهای مردم به حرم امام را مسدود نمایند. حتی اگر چنین نکنند انتقال جمع کثیری از مردم سبز از نقاط پتانسیل دار لشکر سبز تهران مانند تهرانپارس، شمال و غرب شهر، انتهای پاسداران، تجریش، سعادت آباد، صادقیه و پونک به حرم امام بسیار مشکل خواهد بود؟ بویژه کسانی که - به هر دلیلی- تابجال نه به حرم رفته اند و نه در هیچ شب قدر شرکت داشته اند.
دوم: ایزوله کردن جمع حاضر در حرم آیت الله خمینی در ساعات انتهایی شب بسیار آسان است. کودتاچیان می توانند به سهولت از پایگاههای بسیج حنوب شهر (که متاسقانه محل اتکای کودتاگران است) نیروهای سرکوبگر خود را به حرم برده و آنها را در در محوطه اصلی حرم و اطراف آن، مستقر و کنترل مراسم را در دست بگیرند. مگر یادتان رفته که کودتاچیان مراسم گرامیداشت کشتگان در بهشت زهرا را به چه سهولتی مدیریت کردند؟
علاوه بر اینها، نحوه انعکاس مراسم شبانه آن هم بسیار مشکل خواهد بود چرا که فیلمبرداری از این مراسم تنها با موبایل ممکن است که به دلیل عدم وجود نور کافی کیفیت چندانی نخواهد داشت. گرچه این مشکل در داخل شهر هم وجود دارد، اما در داخل شهر می توان با استقرار تیم های حرفه ای تر فیلمبرداری را از بالای پشت بام یا ساختمانهای مجاور انجام داد.
تجمع شبانه در داخل شهر، مزایای دیگری دارد که در هر صورت به تجمع در حرم امام می چربد.
اکیدا توصیه می کنم در کنار تشویق مردم برای رفتن به مراسم شب قدر و تجمع شبانه در مقبره آیت الله حمینی، تعدادی از مساجد بزرگ تهران را هم در نقاط اصلی تهران شناسائی و اعلام کنیم و از مردم سبز هر محل بخواهیم در آن شبها در آنجا تجمع نمایند. مثلا در قسمت جنوبی خیابان ولیعصر، بهترین نقطه مهدیه تهران است که طبق روال هر سال مراسم شب قدر با انبوهی از مردم انجام می گیرد طوری که به دلیل کمبود فضا مردم مجبور می شوند در خیابان ولیعصر بنشینند. در سایر مناطق تهران هم می توانیم محل تجمعات شبهای احیا را در کنار خیابانهای اصلی و مساجد بزرگ قرار دهیم. مانند مسجد امام حسین در میدان امام حسین، مسجد امام حسن مجتبی در خیابان آزادی بعد از پل یادگار، مسجد لولاگر، مسجدالنبی، مسجد ؟ در حاشیه خیابان ستارخان و ... یا مساجد دیگری که دوستان پیشنهاد می کنند.

حتی می توانیم در نقاط مختلف شهر، در مساجد، حسینیه ها و تکایایی که متولیانش طرفدار کودتاچیان نیستند، ضمن دعوت از سخنرانان روحانی اصلاح طلب مانند خاتمی، مجید انصاری، موسوی تبریزی، موسوی خوئینی و ... برای اجرای مراسم "شب احیا"، جمعیت بیشتری را برای تجمع حاضر نماییم. مانند کانون توحید در میدان توحید، حسینیه ارشاد در خیابان دکتر شریعتی، مسجد نور در فاطمی، مسجد امیرالمومنین در مرزداران و مکانهای دیگر.

بی شک با توزیع تجمعات در سطح شهر، کودتاچیان سردرگم شده و نیرو و توانشان در سطح شهر از تهرانپارس تا پونک و صادقیه و شهران و ... و از تجریش تا جنوب شهر پراکنده خواهد شد.

از طرفی در تجمعات شبانه داخل شهر علاوه بر مردم سبز، افراد محلی هم حاضر خواهند بود و این فرصت بسیار خوبی است تا تا با پخش اعلامیه ، و تصاویر کشتگان و ....در بین آنها، آنها را از حقیقت وقایع و جنایات انجام شده در سه ماه اخیر آگاه کنیم. مراسم شب قدر در سه شب 19 و 21 و 23 رمضان انجام می شود. از این رو این سه شب بهترین فرصت برای اطلاع رسانی و جذب نیرو از مردم محلات داخل شهر برای راهپیمایی سراسری "روز جهانی سبز (قدس سابق)" بر علیه دولت کودتا در روز آخرین جمعه ماه رمضان خواهد بود.

علاوه بر این می توانیم با اطلاع رسانی دهان به دهان درباره محل و نحوه برگزاری مراسم شبهای دیگر، هماهنگیهای بیشتری را به عمل آوزده و در روز موعود یعنی جمعه آخر ماه رمضان، کمر دولت کودتا را بشکنیم.
این شبها زمان احیای دوباره جنبش سبز است. شبهایی که تجمع مردم در خیابانهای تهران می تواند خواب را بر کودتاگران حرام کند و آنها را تا صبح وادار به "شب بیداری" واقعی تماید. البته این بار نه به خاطر بیم از جلال و جبروت خدا، که از بیم خلق خدا. انشالله
امیدوارم با عنایت بیشتر دوستان، این فرصت مهم از دست نرود.
جنبش سبز+روز قدس+شبهای قدر+میرحسین موسوی

۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

تجربه شکست خورده حکومت دینی در ایران و ارضای عطشی1300 ساله!





در طول تاریخ برخی از دانشمندان شیعی از وجود حکومتهای جائر ضد دین و ضد مردم می نالیدند که اگر حکومت دست ما - فقیهان و "راویان احادیث"- می بود، بی شک حکومتی بر پایه قسط و عدل و مساوات و برابری و برادری، لبریز از احترام به کرامت انسانها و عاری از هر گونه تجاوز به حریم شامخ انسان بر پا می کردیم و چه و چه و چه!
بیانیه ها و مواضع آیت الله خمینی در پاریس و در هفته های اولیه ورودش به ایران دقیقا بازتابگر چنین فضای اتوپیایی برای حکومتی بود که قرار بود در ایران تشکیل گردد. گنجاندن تئوریی به نام "ولایت فقیه" در قانون اساسی، نیز ریشه در همان ایده " وجهه آسمانی بخشیدن" به حکومت رسمی در ایران داشت. اما حوادث سی ساله اخیر در ایران و اخبار ریز و درشتی که در این مدت از گلوگاههای حکومتی درز کرد و نحوه برخورد ولایتمداران و سربازان دین! با مردم و عملکرد شکست خورده نظام در بخشهای مختلف، و بویژه عملکرد آنها در دوماه اخیر و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، همه مردم و اندیشمندان و حتی بسیاری از مراجع دینی در قم را متفاعد نمود ه "نظام جمهوری اسلامی" هیچ برتری مبنایی و عملکردی نسبت به اسلاف خود ندارد، چه بسا عمکرد گذشتگان در بسیاری از موارد بهتر از "جمهوری اسلامی" و "نظام مدعی الاهی بودن" بوده است.
بیگمان اکنون بسیاری از بزرگان دینی در قم چندان خشنود نیستند که تمام این ظلمها و تجاوزها به مال و حف و حیثیت مردم، به نام دفاع از اسلام انجام می گیرد. همان نکاتی که گوشه ای از انها در نامه اخیر کروبی به هاشمی رفسنجانی آشکار گریده است.
آنها بی شک آرزو می کنند کاش اکنون حکومتی غیر دینی بر سر کار می بود تا وفایع اخیر به پای آنها و دین نوشته نشود.
ناگفته پیداست که حکومت نمی تواند هم ادعای دینی بودن داشتهخ باشد و هم خود را از عوارض این ادعا برهاند.
من اتفاقا بسیار خوشحالم که تجربه این سی ساله حکومت دینی در ایران به این عطش 1300 ساله ما پاسخ داد
و همه ما از آقار این حکومت دینی تناول فرمودیم! تا دیگر چنین آرزوهای نامربوطی نداشته باشیم.

استمداد از دوستان ، اقوام و آشنایان مادر و خواهر قلابی ترانه موسوی





لطفا این مادر و دختر و بیوگرافی خانواده آنها را افشا نمایید


از کارمندان سبز ثبت اخوال هم خواهشمندیم تا فهرست مشخصات تمامی افراد با نام ترانه موسوی در ایران را منتشر نمایند

"آقای شریعتمداری! اگر سربازان ولایت، به دخترت تجاوز کرده بودند، حاضر بودی آن را جار بزنی؟




حسین شریعتندار (شریعتمداری)، که رسما ریاست ستاد هماهنگی کودتا چیان برای " شکنجه، اعتراف گیری و کیفر خواست نویسی" برعهده دارد از نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی بر افروخته است که او دروغ می بافد. اگر او راست می گوید اسناد تجاوز سربازان ولایت و امامت (امام زمان) به دختران و پسران را نشانمان دهد تا باور کنیم!
یکی نیست از این احمق بپرسد وقتی در بازداشتگاههای خامنه ای (مُدَّ ضِلالُه! : مستدام باد گمراهی اش)، برای "استمرار حکومت شیطانی ولایت فقیه!" جوانانی مانند کامرانی و روح الامینی به سادگی کشته می شود، آیا "ازاله بکارت دوشیزگان" به جرم تلاش برای "براندازی نظام اسلامی" دور از ذهن خواهد بود؟

آقای شریتعندار! اگر خودت باشی راضی به کدام سرنوشت خواهی بود؟ تو را بکشند یا چنان از معقدت مورد عنایت سربازان مخلص قرار بگیری که زخم و زیلی شوی؟

با تاسف، این فجایع در شرایطی انجام می شود که خانواده ها پس از یکی دو ماه حتی نمی دانند فرزندشان را کدام نهاد بازداشت کرده و به کدام سیاه چاله برده اند! کشتار و تجاوز در بازداشتگاههایی صورت می گیرد که نه قوه قضاییه اطلاع دارد کجاست و نه وزارت اطلاعات!
ماموران متخلف هم با آگاهی از این امر، به راحتی اعمال شنیع خود را به نام "دفاع از نظام و اسلام" انجام می دهند.
نحوه اعتراف گیری بازجویان خامنه ای از "همسر سعید امامی" را در یوتیوب ببینید تا به گوشه ای از خلقیاتِ کثیف ذوب شدگان در "حماقت ولایت فقیه" پی ببرید. افرادی روانی و غرق در شهوت و سکس و شناعت به نام بازجو و اعتراف گیر! تصور بفرمایید چنین افرادی با "ابطحی " و "عطریانفر" چه کرده اند و چه به آنها گفته اند!
پاسبانان کودتاچی با اعتقاد عمیق به اینکه "حفظ نظام از اوجب واجبات است"، حجت تامه شرعی برای هر جنایتی را ازپیش در دست دارند. می توانند برای تادیب زندانی و اعتراف گیری شکنجه کنند، آدم بکشند و به دختران مردم در سیاهچاله های بی نام و نشان تجاوز نمایند و در نهایت قربانیان و خانواده هایشان را از عواقب هر شکایت و پیگیری بترسانند.

گویا ح. شریعتمداری و افراد همفکرش خود را به خریت زده و نمی دانند که در چه "زندان بزرگی به نام جمهوری اسلامی" زندگی می کنیم!
اما یک سوال ساده تر:
آقای شریعتمداری! اگر سربازان امام زمان به دخترت تجاوز کرده بودند، خاضر بودی او را کولت کنی و از این پزشکی قانونی به آن پزشکی قانونی ببری و بعد در دادگاه جلو قاصی بنشینی و نحوه تجاوز به دخترت را شرح دهی؟

بیگمان تقدیر الاهی روزی بر این خواهد بود که امثال شریعتمداری، درد مادران و پدران داغدار را بچشند. دنیا دار مکافات است. روزی خاوهد رسید که این سرمستی شریعتمداری و ... تبدیل به داغ و گلوله و اندوه شود. آن روز دیر نیست!


حاضر بودی او را به عنوان مدرک جار بزنی؟

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

برنامه ريزي سبزها براي برگزاري بزرگترين شب زنده داري سياسي (شبهاي احيا) در تاريخ ايران




من به تازگي يقين پيدا كرده ام كه "ماه رمضان پر از خير و بركت است". به وي‍ژه براي ملت سبز ايران! اين مطلب را به دقت بخوانيد تا دلايلم را بدانيد.
براي زنده ماندن جنبش سبز، ما بايد علاوه بر شركت در تجمعهاي نماز جمعه اي و راهپيمايي سراسري روز قدس در آخرين جمعه ماه رمضان به فكر هر فرصت ريز و درشت ديگر هم باشيم. در شبهاي مياني ماه رمضان، يعني شبهاي 19 و 21 و 23 رمضان،‌ طبق روال همه ساله،‌ مراسم شبهاي احيا در اكثر مساجد و حسينيه هاي بزرگ تهران و شهرستانها برگزار مي شود. معمولا به علت كثرت جمعيت شركت كننده در اين مراسم، و ناكافي بودن فضاي مساجد و تكايا،‌ بخش بزرگي از جمعيت هم مجبور به نشستن در خيابانها و كوچه هاي اطراف محل برگزاري مراسم مي شوند. به طوريكه عملا از ساعت 9 يا 10 شب عبور و مرور وسايل نقليه در خيابانهاي اطراف كاملا متوقف مي گردد.
در تهران اين مراسم در مكانهاي زيادي برگزار مي شود. كه بنا بر تجربه سه مكان از اينها در مركز و غرب تهران، كاملا حالت استرات‍‍ژيك و استثنايي براي جنبش سبز دارد: اولي مهديه تهران در خيابان وليعصر، پايين تر از منيريه است و ديگري مسجد امام حسن ع در خيابان آزادي بين پل يادگار و دانشگاه شريف. بنده سالهاي قبل در مراسمات اين دو مكان شركت كرده ام. در مقابل مهديه،‌ خيابان ولي عصر،‌ از ساعت 9 يا 10 به تدريج پر از جمعيت مي شود و تا پايان مراسم كه معمولا ساعت 2 بامداد يا حتي ديرتر است هر لحظه بر تعداد حاضرين در خيابان افزوده مي شود. در مقابل مسجد امام حسن در خيابان آزادي (كه اتفاقا در جوار پايگاه مركزي بسيج غرب تهران واقع است) هم تمام ظرفيت خيابان آزادي از پل يادگار تا دانشگاه شريف لبريز از جمعيت مي شود.
مكان سوم هم بيت رهبري واقع در خيابان جمهوري، خيابان فلسطين است! در اينجا نيز شركت براي عموم (در فضاي خارج از بيت رهبري) براي عموم آزاد است.
اين اتفاق مبارك در شبهاي رمضان، كاملا باب ميل سبزهاست چرا كه كه كسي در شب هاي رمضان جلو شما را براي رفتن به بيت رهبري يا مهديه تهران يا مسجد امام حسن يا هر مسجد و جاي ديگري براي شركت در مراسم احيا نمي گيرد. پس مي توانيم به راحتي تجمعي ميليوني در تهران و همه شهرها و شهرستانها ترتيب دهيم.

اگر خوب روي اين موضوع كار كنيم و جمعيت دو يا سه ميليوني مردم تهران را به خيابانهاي تهران در شبهاي ماه رمضان بكشانيم مطمئن باشيد كه بزرگترين ضربه را به كودتاچيان وارد كرده ايم. مگر اينكه برگزاري مراسم شب احيا را در سراسر كشور تعطيل كنند! در آن صورت ما باز هم پيروزيم. شك نكنيد.
دوستان لطفا اين مسئله را فعلا داغ كنند تا هماهنگيها و شعارها و نكات بعدي را به تدريج انجام دهيم. دوستان شهرستاني هم محل برگزاري اصلي مراسم شبهاي احيا را در زير همين مطلب بنويسند. پيشاپيش فرارسيدن ايام واقعا پر از خير و بركت رمضان را براي جنبش سبز تبريك مي گويم. يكي به خاطر شبهاي احيا و ديگري به خاطر اخرين جمعه اش! البته براي اهل روزه و دعا و ... كه خير و خوبي محفوظ است. در ماه رمضان امسال همه فيض خواهند برد. مسلمان،‌ غيرمسلمان،‌ معتقد،‌ غير معتقد و ....

۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

خامنه ای خود را در جای پیامبر و معترضان را بست نشینان منافق در مسجد ضرار می بیند!




خلاصه داستان مسجد ضرار: در سالهای ابتدایی اسلام، گروهی از مخالفان پیامبر به سرکردگی "عبدالله بن ابی"، مسجدی ساخته و در آنجا علیه پیامبر برنامه ریزی می کردند. پیامبر دستور داد تا مسلمین آن مکان را علیرغم داشتن نام مقدس مسجد خراب نمایند. خامنه ای در سخنرانی روز تنفیذ حکم ا.ن، مخالفانش را نکوهش کرد که در خیابانهای تهران "مسجد ضرار" بر پا داشته اند. اشاره او شاید به "الله اکبر های شبانه"، "استفاده از رنگ سبز"، "شرکت سبزها در نماز جمعه تهران"، "بر پاد اشتن مراسم چهلم برای قربانیان حوادث اخیر" و ... باشد. به گمان من ریشه قیاس "اعتراضات برحق مردم تهران" با ماجرای "مسجد ضرار" توسط خامنه ای ریشه در این واقعیت دارد که او به صورت "وهم آلودی" خود را در جایگاه "رسول الله" و مخالفانش را در جبهه "منافقان به سرکردگی عبدالله ابی" می بیند. این قیاس بی شک ریشه در همان تکبر، نخوت و خودبرتر بینی "معظم له"! دارد و گرنه چه نسبتی است میان "رسول الله" و شخص منفور و ستمگری و دروغ پرست و جاه طلبی به نام "خامنه ای" کند؟!
چه شباهتی است میان "رسول رحمت و مهربانی" با کسی که حاضر است برای اجرای "خواهشها و فرمانیهای نفسانی اش، جوانان و شهروندان مسلمان را به قتل برساند، اسیران و زندانیان را شکنجه و مجبور به اعتراف نامعقول کند، نا حق را حق جا بزند و دروغگو و دروغ را تقدیس کند؟
اگر ادعای خامنه ای و فدائیانِ "مُخ less " اش راست باشد که رهبری او "پیامبر گونه" و رفتارش شبیه "رسول الله" است مرا دیگر هیچ علاقه ای به "اسلام و پیامبرش" نیست.

نكته اي جالب توجه: احتمال زياد براي اقامه نماز جمعه آخرين جمعه ماه رمضان توسط خامنه اي يا هاشمي!




هر ساله در آخرين جمعه ماه رمضان تظاهرات سراسري در كشور در حمايت از يك كشور خارجي (فلسطين) به سمت محلهاي برگزاري نماز برگزار مي شود. ما بايد امسال اين روز را به روز همبستگي مسلمانان جهان با مردم مظلوم ايران و راهپيمايي بزرگ بر ضد دولت كودتا تبديل كنيم. اين روز بهترين فرصت براي جنبش سبز براي بيان خوالسته هاي خود است.
از طرفي اگر نماز جمعه 23 مرداد به امامت هاشمي برپا شود،‌ جمعه هاي ديگر در اين تاريخها خواهد بود:
30 مرداد، 6 شعريور،‌ 13 شهريور،‌ 20 شهريور،‌ 27 شهريور (28 رمضان). بنابراين آخرين جمعه ماه رمضان در 27 شهريور واقع است. با توجه به اينكه معمولا در يكي از جمعه هاي ماه رمضان،‌ خامنه اي نماز را مي خواند لذا در آخرين نماز جمعه ماه رمضان،‌ احتمالا نماز جمعه به امامت هاشمي يا خامنه اي برگزار خواهد شد. اگر خامنه اي نماز يكي از جمعه هاي قبل از 27 شهريور را بخواند،‌ امام جمعه روز روز همبستگي مسلمانان جهان با مردم مظلوم ايران (سابقا فلسطين)،‌ قطعا هاشمي خواهد بود. مگر اينكه خامنه اي روز 27 شهريور را براي خودش نگه دارد. اگر رهبر در اين روز امام جمعه باشد كه نور علي نور خواهد شد. مردم سبز تهران در اين روز با برپايي يك راه پيمايي عظيم و سراسري مسالمت آميز به سمت دانشگاه تهران در طول خيابان انقلاب،‌ آزادي،‌ وليعصر،‌ كارگر و ... "قدرت غيركاريكاتوري" خود را به رخ رهبر خواهند كشيد و اجازه نخواهند داد او هر چه خواست در خطبه هايش بگويد. مردم با شعار هاي خود در بين حرفهاي خامنه اي،‌ جواب خزعبلات او را داده،‌ حمايت قاطع خود را از رهبران جنبش (موسوي،‌ هاشمي،‌ خاتمي و كروبي) اعلام و بر حقوق مسلم مردم مظلوم ايران در كسب آزاديهاي قانوني و آزادي زندانيان تاكيد خواهند كرد. مردم در اين روز سرزندگي و تداوم حركت خود را به رهبر كودتا نشان خواهند داد. اگر خامنه اي بترسد و در اين روز نيايد و هاشمي جاي گزين او شود بازهم نور علي نور مي شود. هر كس ديگري هم باشد همين بساط است! در حالت كلي هر كسي هم كه در اين روز امام جمعه شود براي ما تفاوتي نخواهد كرد. مردم به سمت دانشگاه تهران رفته و پس از پيوستن به يكديگر (اگر نخواستي پشت آن امام جمعه ناعادل نماز بخوانند) به سمت آزادي يا مسيري ديگر تغيير مسير خواهند داد!

كافيست كروبي و موسوي و خاتمي اعلام كنند كه در حمايت از فرمان تاريخي حضرت امام خميني در راهپيمايي آخرين جمعه ماه رمضان،‌ كه هر سال برگزار مي شود،‌ شركت مي كنند. چه شود!
دوستان هيچ نگران مصادره اين راه پيمايي به نفع رهبريا دولت كودتا نباشند. آنها به گمان خود رد اين مدت همه چيز از جمله راي ما را به نام خود مصادهر كرده اند! چه باك! اگر همه متحد شويم و قبل از آن روز به خبرگزاريها و عموم مردم خبررساني كنيم و نيز در آن روز با نمادهاي جنبش و انگشتان وي شكل خود حركت كنيم، وشعارهاي خاص خود را تكرار كنيم،‌‌ آنها هيچ غلطي نخواهند توانست كرد!‌ اين نزديكترين فرصت براي بازسازي مجدد جنبش است. حتي بايد سعي كنيم جبران نيروهاي شهرستاني رهبر در نماز جمعه را بكنيم و عده ما خيلي بيشتر از آنها باشد.
اين كار را مي توانيم با اطلاع رساني گسترده در سراسر كشور انجام دهيم.
لطفا دوستان بالاترين اين مطلب را مورد توجه قرار دهند و روي اين موضوع به جد كار كنند. متاسفانه بيشتر مطالب حمايتي از جنبش به خاكروبه ي بالاترين مي رود و ديده نمي شود! بايد نگذاريم كودتاچيان و ايادي رهبر حتي يك شب در اين چهار سال آسوده بخوابند. اينقدر آنها را بايد ببريم و بياوريم كه تسليم شوند.

استفتا از مراجع قم: ‌تحت چه شرايطي مي توانم از مسلماني خود استعفا دهم؟

مراجع محترم آقايان نوري همداني،‌ صافي،‌ سبحاني،‌ شبيري،‌ عزالدين زنجاني،‌ جوادي املي و ...

با سلام. در آستانه ميلاد حضرت قائم ع، چهلمين روز شهادت جمع كثيري از جوانان بيگناه ايراني را به دست نظام مقدس اسلامي تسليت مي گويم. و از اظهار همدردي شما! با مسلمين ايراني (نه فلسطيني) تشكر مي نمايم.

حضرت آيت الله!
از لسان شما و رسانه هاي حكومتي،‌ در طول تاريخ! مكتب اجتهاد و تشيع، ملجا مردم و باعث تشخيص سره از ناسره بوده است در روزهاي فتنه!
بي گمان شما هم با حقير موافقيد كه اين روزهاي روزهاي فتنه است و تشخيص حق از ناحق چندان ساده نيست.
اكنون از يك سو با "نظام مقدس اسلامي" روبرو هستيم كه تمام راههاي اصلاح و اعتراض بر مردم را بسته و به نام اسلام دروغ مي گويد، آدم مي كشد،‌ حق را ناحق مي كند، ابوغريب كهريزكي مي سازد،‌ شكنجه مي كند، اعترافعاي خلاف اراده و عقل مي گيرد،‌ تهديد مي كند و ...
از سوي ديگر با سكوت سنگيني از سوي شما و دفاتر ساير مراجع معظم مواجهيم.
سكوت شما به عنوان مناديان دين اسلام، اين ظن و گمان را در ذهنها متبادر مي كند كه نكند اين دروغگوييها، ظلمها،‌ آدمكشيها،‌ ارهاب مردم،‌ اعتراف كِشي ها و ... جزئي از ماهيت اسلام است. اسلامي كه در آن قتل و تجاوز و دروغ مشروع است ولي "الله اكبر گفتن،‌ زيارت قبور و حق خواهي و آزادي طلبي" مي شود بر پا ساختن مسجدي به نام ضرار!

شما به عنوان عالِم اسلامي كه قرار بود از ديدن ظلم بر پيرزن يهودي جان تهي كنيد امروز به راحتي در برابر قتلها و دروغها و ... خاموش شده ايد و يا عملا و قلما آنها را تاييد فرموده ايد! نمي دانم شايد موضع شما درست بوده و اين سكوت،‌ خود،‌ از "لوازم اجتهاد در بستر زمان" باشد!
من نمي توانم معتقد به "اسلامي" باشم كه امروز در اين كشور به مردم و جهانيان ارائه مي شود و متاسفانه گويي مورد تاييد جناب عالي نيز هست! لذا بفرمائيد تحت چه شرايطي مي توانم از اين اسلام و مسلماني استعفا دهم؟

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

آخرین جمعه ماه رمضان: راهپیمایی گسترده برای "آزادی ایران" و نکته ای مهم

1- من پیشنهاد می کنم از فردای "تحلیف ا.ن"، برنامه های خود را برای برگزاری تظاهرات در نزدیکترین مراسم ها و تجمعات آماده کنیم. ما باید برای هر روز در این چهار سال برنامه راهپیمایی و حرکت ایذایی بگذاریم تا به رهبر کودتاچیان نشان دهیم که حرکت ما یک حرکت مداوم، ایرانی و اصیل است نه حرکتی احساسی، زودگذر و کاریکاتوری!
2- به خودم و دیگر مبارزان سبزاکیدا توصیه می کنم که وقت خود را برای نوشتن درباره کارهای بیهوده تلف نکنیم. من به تمام دوستانی که چه در بالاترین و چه در وبلاگهای خود مطلب می نویسند توصیه می کنم از امروز تصمیم بگیریم وقت ارزشمند خود و جنبش را صرف مچگیری و حاشیه نویسی بر کارهای بی ارزش احمدی نژاد، خامنه ای و کودتا چیان نکنیم. ما فقط و فقط باید در راستای اعتلای جنبش قدم بزنیم. اکنون زمان هدر دادن اوقات نیست. موضوعاتی مثل "نوشتن درباره کم و کیف دادگاههای نمایشی"، "بوسیدن دست یا شانه رهبر توسط ا.ن" "شرکت فلان کوتوله هنرمند یا ورزشکار یا مربی تیم ملی در مراسم تنفیذ" "اندازه و نحوه اطاعت ا.ن از خامنه ای" "آمارهای اقتصادی دولت" "حاشیه صحبتهای فلان کودتاچی یا حامی کودتا چیان " کارهای دولت دهم و احمدی نژاد، افاضات رهبرکودتا، مجلس هشتم، صدا وسیما، مرآتی، نجف زاده ، ضرغامی، احمد خاتمی، محسن رضایی و ..." هیچ دردی را از جنبش دوا نمی کند تنها باعث تحلیل انرژی و و نیروی ما خواهد شد. از امروز عهد ببندیم تنها برای "مبارزه با کودتاچیان" بنویسیم. آنها ارزش تلف کردن وقت را ندارند.
3- از امروز باید برای برگزاری راهپیمایی گسترده در در روز جهانی "آزادی ایران" در آخرین جمعه ماه رمضان برنامه ریزی کنیم. (در سالهای قبل در آخرین جمعه ماه رمضان روز "قدس" برگزار می شد) همچنین می توانیم در روز عید فطر هم برنامه تظاهرات گسترده ای برای ساعت پایانی مراسم در اطراف مصلای تهران تدارک ببینیم.
4- آغار سال تحصیلی در اویل مهر نیز فرصت مانور بیشتری به دانشجویان خواهد داد.
5- بازهای فوتبال جام آزادگان، عاشورا و تاسوعا و ... هم در راه است. ما لحظه ای در این چهار سال از پای نخواهیم نشست. ما باید هر فرصتی را برای مخالفتنشان دهیم.

قتل، شکنجه، زندان و دادگاههای نمایشی، تا کی شما را بیمه خواهد کرد؟ یک سال ؟ دو سال ؟ چند سال؟

(تاکید میکنم اگر خبرهای منتسب به خبرگزاری کثیف فارس درست باشد) حرفهای منتسب به ابطحی در بیدادگاه کودتاچیان هر کودکی را می خنداند. باز هم در صورت درست بودن اخبار خبرگزاری کثیف فارس، کودتاگران با عنصر "وحشت و شکنجه" به خوبی توانسته اند حرفهای خود را در دهان او ( و شاید دیگران را) جای دهند تا "افتضاح خرداد 88" را پنهان نمایند. باز هم در صورت درست بودن اخبار خبرگزاری کثیف فارس، قرار گرفتن ابطحی در ردیف نخستین اعتراف کننده هم حساب شده بوده. ... او پیش از دیگران، باید چنین اعترافاتی می کرد تا روحیه آنها تخریب و مجاب به اعتراف شوند. گرچه به او حق می دهم. به قول دوست وبلاگ نویسی: در تک تک کلمات ابطحی ، آثار خون ، شکنجه وحشیانه و تهدید به مرگ عزیزان هویدا بود ! ... مطمئن هستم این "دادگاه نمایشی" و "اعترافات تحت شکنجه" تنها مصرف داخلی برای اندک "ولایتمداران" و "دلبستگان" به این نظام دروغ و تزویردارد تا از ریزش هوادارانش جلوگیری نماید و گرنه اکثریت ملت و تمام آزادیخواهان و جوانان حق طلب، هیچ توجهی به این دروغها و دادگاههای نمایش ندارند. اما سخنم با سران آنها و دیکتاتورهای ریز و درشت و دیکتاتور اعظم است. گیرم که موفق شدید سرکوب کیند و با ترس و وحشت و دادگاههای نمایش و زندان، چند صباحی صدای اعتراض قاطبه ملت را درباره این "تقلب مفتضح" خاموش کنید اما با پرسشهای بزرگی که هیچگاه از ذهن جوانان و حق طلبان خارج نخواهد شد چه خواهید کرد؟ آیا خواهید تواسنت ذهن و روح ملت را به تسخیر خود درآورید تا خود را "مُحق" و "بیگناه" جا بزنید؟ کودتا، قتل، شکنجه، زندان و دادگاههای نمایشی، تا کی شما را بیمه خواهد کرد؟ یک سال ؟ دو سال ؟ چند سال؟سبز اندیشان از پای نخواهند نشست. روز به روز در خاک این سرزمین ریشه خواهند دواند، برگ و بار خواهند داد و بلند تر و بلند تر خواهند شد تا زمانی در همین نزدیکی، خود را از شر ابرهای تیره و تار برهانند و به آسمان زیبای آزادی و روشنایی قدم نهند. آن روز دیر نیست.

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

نوشته هاي سفر مشهد:‌ شهري لبريزاز روزمرگي، بي خبري و مذهب زدگي



روز شنبه،‌ بعد از نماز جمعه سبزهاي تهران،‌ رفته بودم مشهد براي ديدن خانواده. ...

1- هنگام رفتن به حرم، در كنجي از ورودي خيابان شيرازي،‌ عكس بزرگي از خامنه اي را قرار داده اند تا مردم همانقدر كه به امام رضا نزديك مي شوند،‌ به امام زمان خويش - خامنه اي- هم محبت بورزند!‌ آرزو مي كنم كاش امكانش بود تا تمثال مبارك رهبر را با ريختن بشكه اي از رنگ سبز محو نمود!

اما نه!‌ مردم مشهد هنوز آمادگي پذيرش چنين حركتهايي را ندارند. حتما بد و بيراه خود را نثار زنده و مرده ي كساني خواهند كرد كه اين كار را كرده اند!‌ ياد حرف پدر مي افتم كه شب قبل گفته بود: "بد گفتن درباره خامنه اي گناه است"!

با آسانسور مي روم پايين و در رواق تازه اي كه در زير صحن انقلاب ساخته اند،‌ چند ركعت نماز مي خوانم. زيارتم،‌ ديگر مانند گذشته طول نمي كشد. ديدگاهم درباره امام رضا و اعتقادات مرسوم درباره داستان امامت و زيارت و در يك كلام درباره اسلام و مسلماني و مرجعيت و .... دگرگون شده است. فراري شده ام از دست اينها.

زود از حرم بيرون مي آيم. مردم در كار خود هستند. بازاريها هم با زوار مشغولند. همه راضي اند! هم كاسب هم زائر!

2- پدر و مادرم، مثل همه پدر و مادرها،‌ نگران هستند از فعاليتهاي احتمالي ام در اين روزهاي تهران. مادرم كه در حالت معمولي هزار دغدغه درباره ديگر فرزندانش دارد، خودش مي گويد كه يكي دو ماه اخير،‌ نگراني هايش را شيفت داده روي من! بازداشت برادرم در تجمع نصف و نيمه پارك ملت مشهد در همان روزها، نيز حسابي او و پدر را ترسانده است.

با پدر اصلا تفاهم ندارم. گرچه به موسوي راي داده است (با توصيه من و برادرم) اما نتيجه كودتا را پذيرفته است. هر چه به او مي گويم در انتخابات تقلب شده است، باور نمي كند. وقتي برايش دليل مي آورم و تسليمش مي كنم مي گويد به تو چه كه تقلب شده! تو چكاره اي؟ سر پيازي ؟ ته پيازي؟ بچسب به كار و زندگي ات!

3- به يك مهماني خانوادگي مي روم. ديرتر از بقيه مي رسم. بحثشان گُل انداخته. مدتي مات و مبهوت مي نشينم به شنيدن. درباره كم شدن تعداد زوار تابستان امسال در مشهد،‌ وضع كاسبي و ... بحث مي كنند. به يكي با پوزخند مي گويم: من غبطه مي خورم به حال شما مشهديها! انگار نه انگار كه در مملكت كودتا شده! به كاسبي و تجارت خود مشغوليد. وقتي كه بحث را اندكي مي كشانم به سمت موضوعت سياسي،‌ تازه مي فهمم كه برخي از آنها چقدر بي اطلاع و ناآگاه هستند. در دلم افسوس مي خورم به كه چرا هيچ كاري براي مردمي كه تنها منبع كسب اطلاعشان،‌ صدا و سيماي كودتاست،‌ نكرده ايم.

4- با خانواده همسرم بحث مي كنم بر سر نامساعد شدن وضعيت كشور در روزهاي اخير و اينكه من هيچ اميدي به بهبودي آن در كوتاه مدت و درازمدت ندارم. اين را هم مي گويم كه اگر شرايط فراهم شود حتي يك روز هم ديگر در اين مملكت نمي مانم. آن را مي بخشم به بسيجيان، مداحان و نوكران خامنه اي و ...

مي گويند نه اينكه نمي شود. بايد بماني و وطن را بسازي!‌ خنده ام مي گيرد. كدام وطن؟!

5- به دعوت يكي از دوستان دبيرستاني مي روم به جمعي از همكلاسيهاي 15 سال پيش خودم در مشهد. هر كسي كاره اي است. كارمند بانك،‌ هتل،‌ بازار و ... بحث آنها هم مثل بقيه مشهدي هاست. تور كيش،‌ خريد منزل نو،‌ و ... احساس كسالت به من دست مي دهد. خداحافظي مي كنم و بر مي گردم.

5- اكنون كه از مشهد برگشته ام احساس بهتري دارم. مشهد عليرغم همه خوبيها، بودن در كنار خانواده، زندگي راحت تر، مشكلات كمتر و ... با روحيه من سازگار نيست. شهري است لبريز از روزمرگي، بي خبري و مذهب زدگي.

اين همان شهري است كه امام جمعه اش – علم الهدي- اين جمعه گفته:‌" ...مردم و رای آنها حکم صفرها و تنفیذ مقام معظم رهبری حکم عدد اصلی را دارد که بدون وجود عدد اصلی صفرها هرچقدر هم که باشند، بی معنی هستند……"

گرچه همانطور كه در بالا نوشتم اگر مي توانستم حتي در همين تهران نمي ماندم و مي رفتم و ميهنم را مي گذاشتم براي چاكران آستان ولايت فقير!

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

مشاهدات وبنورد از حاشیه و متن نمازجمعه تهران 26/4/88

1- ساعت30/8 صبح که از مقابل دانشگاه رد می شدم، تعداد زیادی از اتوبوس با پلاک سپاه و برخی اتوبوسهای اجاره ای از اطراف شهر و تهران (کرج، ملارد و ...) در حال پیاده کردن نیرو برای پر کردن قسمت مسقف نماز جمعه بودند. به دلیل همراه داشتن دوربین عکاسی، داخل نرفتم و به ثبت مشاهداتم در اطراف دانشگاه پرداختم.
2- از ساعت 30/11 تجمع عده ی کثیری از طرفداران موسوی در خیابان قدس، پور سینا و 16 آذر شکل گرفته بود. آنها مدام شعار می دادند: یا حسین، میر حسین
مرگ بر روسیه، مرگ بر چین
حسین حسین شعر ماست، میرحسین افتخار ماست
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
برادر شهیدم رایت رو پس می گیرم
3- بعد از مداحی حدادیان، "شعار چاق کن" ستاد نمازجمعه تهران، پشت تریبون رفت. ابتدا خبری را نقل کرد که رئیس جمهور آمریکا چنین و چنان گفته است! پس ای مردم، بیایید تمام نفرت خود را سر آمریکا خالی کنیم و یکصدا فریاد بزنیم، مرگ بر آمریکا.
جمعیت کثیری که در خیابان بودند در لبیک به او! یکصدا و مهیب جواب دادند: مرگ بر روسیه! مرگ بر روسیه ... صدایی که تا صدها متر آنطرفتر و تا تریبون نماز جمعه و خیابان انقلاب را درنوردید. جوانکِ شعار چاق کن، که گوش بفرمانی مردم را به سیاق هفته های پیش نمی دید، از ملت همیشه در صحنه، خواهش کرد که تنها شعارهای تریبون نماز جمعه را تکرار کنند. او دوباره خبر و تحلیلی را در باره اسرائیل گفت که چنان کرده و نتانیاهو چنین گفته (چیزی در همین مایه ها). و مجددا از ملت همیشه در صحنه درخواست کرد که تمام انزجار خود را بر سر اسرائیل خالی کنند و فریاد بزنند، مگر بر اسرائیل. مردمان سبز و به جان آمده از دست اسرائیل! دوباره یکصدا و کوبنده فریاد زدند، مرگ بر روسیه، مرگ بر روسیه! ....
طفلکی از رو نمی رفت. مثل آقایش پررو بود. باز هم اراجیف بافت و مردم به سبک سبزها با شعارهای سبز ریدند به دولت کودتا و حامیان خارجی اش!
4- آخوند نقوی، منصوب خامنه ای در اداره نماز جمعه کشور (مرکز سیاستگزاری ائمه جمعه)، در اراجیف طولانی و ملال انگیزش چند خط را دنبال کرد: خطبه های نماز جمعه باید حامی رهبری باشد، ما در نماز جمعه همیشه فراجناحی عمل می کنیم! (به ریش عمه ات خندیدی دروغگو) ، امام نماز جمعه تنها باید بر مبنای سیاستهای نظام و در حمایت از آن سخن بگوید. امام جمعه حق ندارد از تریبون نظام جمعه برای خودش خرج کند. و ... یارو داشت رسما هاشمی را تهدید می کرد که فقط در چارچوب حمایت از دولت و خامنه ای حرف بزند.
5- از داخل دانشگاه خبری ندارم ولی جمعیتی که در خیابانهای اطراف بود، حدود 80 تا نود درصد از وفاداران سبز بودند. به گمانم به دلیل حضور هاشمی، خیلی از نمازگزاران سنتی به نماز جمعه نیامده بودند. آنهایی هم که آمده بودند بیشتر در داخل دانشگاه بودند به صورت سازماندهی شده، آمده بودند تا هم جلو دوربینهای صدا وسیما مانور دهد و هم نگذارند هاشمی خدایی نکرده در مذمت رهبری و دولت سخن بگوید. من گمان می کنم اگر هم در نماز مانده باشند خیلی های آنها نیت نماز فرادا کرده باشند! خلاصه اینکه، جمعیت نمازگزار یا اجتماع کننده، قریب به اتفاق از معترضین به دولت کودتا بودند.
6- عده ای روحانی جوان و جوجه های بسیجی دور هم جمع شده بودند و درباره شعارهای و رفتارهای سبزها با هم تبادل نظر می کردند. خیلی از آنها هم با تاسف به کف زدن مردم در حمایت از شعار های جنبش نگاه می کردند. من می توانستم به آسانی فکرشان را بخوانم: وای! اینها اسلام و نمازجمعه را به مسخره گرفته اند و ...

7- با آمدن هاشمی به جایگاه، مردم با شعارهای خود از او حمایت کردند. عد ه ای هم می گفتند: "هاشمی! خمایت ، حمایت" یا "هاشمی! سکوت کنی، خائنی!" صدای طرفداران کودتا هم از داخل دانشگاه می آمد که چرندیاتی در حمایت از رهبری می فرمودند:"خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست" یا "مرگ بر ضد ولایت فقیه"!
8- هاشمی ابتدا خواهش کرد که مردم در بین حرفهای او، شعار ندهند. اما در اثنای حرفهایش بویژه وقتی در خطبه دوم، صحبتش به وقایع اخیر رسید، بارها و بارها با حمایت مردم و کف زدن آنها یا شعارهای دیگر مواجه شد.
9- حرفهای هاشمی درباره وقایع اخیر به گمان من، حد میانه ای داشت. بازگشت به قانون، بحث و مناظره معترضان و کودتاچیان درباره چگونگی وقایع اخیر و شنیدن استدلال طرفین در صدا و سیما و سپس واگذاری نتیجه گیری به مردم، دلداری به خانواده کشته شدگان اخیر، لزوم آزادی زندانیان روزهای اخیر، آزاد گذاشتن نقد در مطبوعات در چارچوب قوانین موجود، نکوهش شدید دولت چین... حرفهایی که در مجموع به دل من یکی که نچسبید. من انتظار داشتم حداقل روشن تر از تقلب بگوید و جواب حرفهای احمدی نژاد و کارهای او را با کوبندگی بدهد! او از واژه، مشکلات پس از انتخابات" به جای "تقلب" استفاده کرد.
10- در حین حرفهای هاشمی، جمعیت سبزبیشماری که در حوالی تقاطع 16 آذر با کوچه ادوارد براون تجمع کرده بودند، با پلیس ضد شورش درگیر شدند. این درگیریها تا شروع اقامه نماز توسط هاشمی ادامه یافت. به گونه ای که به سمت صفوف نماز در خیابان 16 آذر گاز اشک آور پرتاب کردند. صفوف به هم ریخت. هر آن ممکن بود تورسواران سپاه ثاالله به سوی مردم هجوم بیاورند. عده ی کمی در نماز ماندند و بقیه خارج شدند. من هم از خواندن نماز منصرف شدم. مردم شروع کردند به شعار دادن. اما همان عده محدود، همچنان زیر شعار و گازاشک آور نماز می خواندند. معرکه ای بود دیدنی! نماز دوم هاشمی در خیابان 16 آذر هم با التهاب و تشنج همراه بود. مردم علیه دولت این بار صریح تر علیه دیکتاتور وکودتاچیان شعار می دادند.
11- نماز که رسما تمام شد جمیعتی که در خیابان قدس بودند از مسیر خیابان پورسینا به 16 آذر آمدند تا همراه با جمعیت موجود در همان خیابان، به سمت میدان انقلاب پایین بیایند. وزیر شعار بازهم شروع کرده بود به درفشانی! می گفت بگویید مرگ بر آمریکا! جمیعت صدا می زد: مرگ بر روسیه. برای اولین بار در سی سال گذشته وزیر شعار نمازجمعه چیزی می گفت و چیز دیگری می شنید! گویی که به یکباره نماز جمعه از انحصارشان خارج شده و دیگر بخشی از مردم نمی گذارند تا طرفداران حاکمیت و کودتاچیان حتی در این "سنگر مطمئن"، آب خوش از گلویشان پایین برود.
12- سیل جمعیت همچنان پایین می آمد و شعار می داد. نیروهای انتظامی با پرتاب مداوم گاز اشک آور سعی در پراکندن مردم داشتند. ناگزیر سیل جمعیت از کوچه ادوادر بران به سمت امیرآباد چرخید ند. در ابتدای کوچه بودیم که به یکباره پرتاب گاز اشک آور دوباره باریدن گرفت. مردم، زنان و سالخوردگان به سختی می توانستند فرار کنند. عده زیادی از خانمها و کهنسالان وحشت کرده بودند. خانمی مبتلا به آسم، تنگی نفس گرفت و افتاد. عده ای او را به کناری کشاندند. مسیر کاملا مسدود بود. فرار به کندی صورت می گرفت. پریدم روی دیوار یک متری و دستم را از نرده های روی آن گرفتم و اندکی جلو رفتم (دانشگاه تهران هر زمینی را که در این حوالی می خرد، دورش را نرده های بلندی می کشد). جمعیت سراسیمه و هراسان اما کُند پیش می رفت. به گمانم حتی تا بحال چنین بلایی سر نماز گزارن فلسطینی در بیت المقدس هم نیامده باشد.
13- خودم را به امیر آباد رساندم و به سمت میدان انقلاب رفتم. دور تا دور میدان و همه پیاده روهای خیابان بوِزه ابتدای جمال زاده، پر از مامور و گارد ضد شورش بود. اشتباه نکنید! امروز نه سی خرداد بود و نه روز 18 تیر. مردم از نماز جمعه پایتخت ایران بر می گشتند!
14- به گمانم مردم به این راحتی ها دولت کودتا را آرام نگذارند. آنها در هفته ها و ماههای آینده، در هر اجتماع حکومتی مانند نماز جمعه، جمع شده و همین عظمت را به رخ خامنه ای و مُفتخوران درگاهش خواهند کشید. روزهای بزرگی در را هاست. روز قدس، روزهای برگزاری مسابقه فوتبال در آزادی، عاشورا و تاسوعا و ... مراسماتی که هر یک می تواند به شرط اطلاع رسانی درست و سازماندهی بهتر، جنبش سبز را همچنان زنده بماند و خواب راحت را بر کودتاچیان حرام کند. ما نباید به خانه برگردیم و همچنان این حرکات ایذائی و فرسایشی را به روش های مختلف از قبیل شعار نویسی و روشهای نافرمانی مدنی تکرار کنیم. و هر از چند گاهی، به بهانه ای، اعتراض خیابانی خود را به کودتاگران و دیکتاتور اعظم نشان دهیم. تا دیگر از این غلطها نفرمایند!

۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

محسن مخملباف: فیلمهای موبایلی این روزها از خیابانهای کشور، در جهان بیش از تمام هنر سینمای ایران تاثیر گذاشته است

محسن مخملباف، شب پنجشنبه 25 خرداد در مصاحبه با صدای آمریکا گفت: من خاک پای شما هستم. تصاویری که شما با موبایلهایتان (این روزها از خیابانهای کشور) گرفتید، تاثیری به مراتب بیشتر از صدها فیلمی که امثال من ساخته اند در جهان گذشته است. هنر تمام سینمای ایران، تمام فیلمسازان ایرانی، قابل مقایسه با هنر شما (تصویر برداری با موبالی در خیابانها) نیست.
فردا همه به صورت میلیونی به نماز جمعه می رویم. آقای هاشمی هر حرفی بزند، هر گلی بزند مهم نیست. ما شعار خود را می دهیم.
همراه خود دوربین ببرید و تصویر تهیه کنید. پارچه های سبز همراه ببرید. در پایان تظاهرات آرام داشته باشید. فردا همه ملت در نماز جمعه شرکت می کنند تا میرحسین را تنها نگذارند. جمعیتی که فردا می آیند به اجتماع نماز جمعه، به مراتب بیش از راه پیمایی میلیونی روز 25 خرداد خواهد بود. ما باید در این روز ترس از حکومت را بریزیم و استبداد را فرو بشکنیم. ما به زودی شاهد آزادی در ایران خواهیم بود.

تذکر: نوشته های فوق عین کلام مخملباف نیست. نقل به مضمون است.

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

ای ایرانیها! بپا خیزید!

ای ایرانیها! بپا خیزید و خود را به جمعه تهران برسانید! این 24 ساعت از زندگیتان را وقف کنید تا یک عمر با سربلندی زندگی کنید. تا در برابر فرزندان و نوه های خود با غرور از حضورتان در این روز یاد کنید!
چنین روزی در زندگی ایرانیها هر سی چهل سال یکبار بیشتر رخ نمی دهد!
مهم نیست که نماز می خوانید یا نه! مسلمان هستید یا نه! دین دارید یا نه! ترک هستید یا فارس! عرب هستید یا لر یا ... فرقی نمی کند! مهم آن است که دربند نباشید! دربند گروهکی فاجر و خودبین و خودپرست که سرنوشت دین و دنیای یک ملت را در دست خود گرفته اند! گروهکی خدانشناس که آدم می کشند و از خونش شانه خالی می کنند! خدایگان زر وزور و تزویر، که با پول ملت، علیه ملت آدمکش اجنبی اجیر می کنند! پشته پشته نعش بیجان جوانان ملت را در سردخانه میوه انبار می کنند. خود تخریب می کنند و می کشند ولی در فساد خانه سیمایشان، ملت راتخریبچی، آشوبگر و جانی می نامند! برای کشته مصری سینه می درانند اما از کشته های وطن یادی نمی کنند! به جای آنکه از پول ملت برای امنیت مردم هواپیما تیار کنند، برای امنیت خودشان، وسایل شکنجه ملت را می خرند!

اگر جمعه نیاید! اگر جمعه نباشید! دنیا دنیا در برابر تاریخ و وجدانتان شرمنده خواهید بود! شما را قسم می دهم به خون جوانان بیگناه وطن! که نگذارید خونشان پایمال گردد! شما را قسم میدهم به ناله های مادر "سهراب" به داغ فروخورده پدر "ندا" و ضجه های مادران و خواهران و پدران دیگر شهیدان سبز، شما را قسم میدهم به رنجهای خانواده های زندانیان، شما قسم میدهم به خون شهیدان 25 خرداد در میدان آزادی، به خون شهیدان 30 خرداد در میدان توحید و خیابان انقلاب و امیرآباد و ...به شهیدا ن کوی دانشگاه، قسم میدهم به انبوه "امیدهای جوانان وطن" که با زیر چکمه های کودتاچیان خشک شد، شما را قسم میدهم به باتومهایی که 18 تیر بر سر آن مادر پیر در مقابل بانک سپه میدان انقلاب فرود آمد، به لگدهایی که آن پدر در خیابان آزادی خورد، به اهانتهایی که به آن خواهر گردید، به اندوه دخترانی که لباس عروسیشان سیاه شد.
شما را قسم میدهم به آزادی، به عشق، به انسان بودن، به وفاداری، به ایرانی بودن، به همه چیزهایی که دوست دارید، اما از آن محرومید!
شما را قسم می دهم که به پا خیزید و خود را به ظهر جمعه تهران برسانید. این روز روز سرنوشت ماست. روز سرنوشت فرزندان ماست. اگر بیاییم خواهیم توانست ابرهای سیاه ترس و خفقان و نومیدی را از خودمان و از ایرانمان دور کنیم! اما اگر در خانه بنشینیم و به صفوف مردم در روز جمعه ملحق نشویم همشیه تاریخ خجل خواهیم بود، تا زنده ایم پشیمان خواهیم بود.

"بالاترین" در تسخیر جملاتِ قصارِ اندیشمندان و حکیمانِ ساکن در تویتر و فرندفید!

دوستان خوب میدانند که نوشتن و ویرایش چند باره مطلب جدی یک و نیم تا دوصفحه ای برای یک وبلاگ با احتساب زمانهایی که فرد در وب می گردد تا آن موضوع را از جوانب مختلف بکاود وبعد مطلبش را بنویسد چیزی بین نیم تا حداقل یک ساعت، بسته به مهارت نویسنده زمان می برد.
گذشته از آن با توجه به مسدود بودن" بالاترین" در ایران، استفاده از فیلتتتتر شکنها برای ورود و ارسال لینک، با اینترنت نفتی داخلی، قوزِبالاقوز می شود. این کار نیز گاهی اوقات 15 دقیقه تا نیم ساعت طول می کشد تا مطلبی روی بالاترین ارسال شده و ویرایش احتمالی مورد نیاز بار یان انجام گیرد. چنین وضعیتی معمولا فرد را از نظردادن یا مثبت و منفی دادن درباره مطالب دیگران منصرف می نماید. مشکلی که خیلی از دوستان داخل کشور با آن آشنایند.

با این اوصاف، چنین لینکهایی در زیر انبوهی از مطالب تکراری و احساسی و یا برخی جملات قصار نقل شده از تویتر و فرند فید، دفن می شود. همین دیشب شونصد نفر، پشت سر هم، خبر "رفتن میرحسین به منزل سهراب اعرابی" را ارسال کردند و تا نزدیک ظهر اکثر مثبتهای بالاترین را جذب خود کردند. بعد از آن هم نوبت رسید به دهها مطلب تکراری خبری ( نه تحلیلی) از سقوط هواپیمای توپولوف در قزوین. نمونه ها خارج از شمار است. امشب نیز خبر "رفتن میرحسین به نماز جمعه"!

جسارتا دوستان درباره داغ کردن جملات قصار اندیشمندان و حکیمان ساکن در تویتر و فرند فید اندکی تامل نمایند و با خساست بیشتری دست به این کار بزنند.

از طرفی پیشنهاد می کنم علمای بالاترین، با توجه به مشکلات و سختیهای لینکهای ارسالی از ایران، درصد وزنی مثبتهای کسب شده توسط دوستان داخل کشور را اندکی نسبت به دوستان خارج از کشور افزایش دهند.

زیدآبادی یک هفته پیش از دستگیری: اسلام اینها، یک اسلام من در آوردی با هسته ای از قدرت سیاسی و پول پخش کردن است!


چند روز پیش از انتخابات 22 خرداد، جلسه ای با حضور نمایندگان سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری، دکتر زیباکلام (نماینده مهندس موسوی)، دکتر زیدآبادی (نماینده کروبی) و حجت الاسلام حسینی (نماینده رضایی) با میزبانی "حزب اسلامی ایران زمین" برگزار گردید. در اثنای صحبتهای زیدآبادی درباره دولت نهم، خانمی برخاست و به او اعتراض کرد که چرا از احمدی نژاد غیبت می کند؟! ... دکتر زیدآبادی چنین ادامه می دهد: آن حرف سعدی را بشنوید که غیبت در چهار جا حلال است . یکیش همین حاکمی است که (نامفهوم) تصمیم می گیرد. این غیبت نیست نقد است. ایشان (احمدی نژاد) اعتقاد دارد که عقل کل است و راجع به همه چیز می تواند تصمیم بگیرد. ایشان هر گروه و شورای تخصصی را که مانع راهش بوده یا کنترلش میکرده را منحل کرده است. از طرف دیگر نگاهش به کشور (جوری است) که فکر می کند ملک خصوصی (او) است. فکر می کند چون چهار سال پیش ما تحریم کردیم و عده ای از لج رفسنجانی به او رای دادند و او رئیس جمهور شد، اکنون مالک مطلق کشور شده و می تواند راجع به هر چیز و هر جایش تصمیم بگیرد. خب! این آدم برای مدیریت ما خطرناک است. کاش (تنها) همین بود. من یک روزنامه نگارم و در دوره ی ایشان در سه روزنامه و مجله ی : شرق، هم میهن و شهروند امروز کار می کردم که هر سه ی آنها توسط دولت او توقیف شد. او می آید در تلویزیون (مناظره با میر حسین موسوی) و در چشم من نگاه می کند و می گوید که در دولت من هیچ نشریه ای توقیف نشده است!


(خطاب به آن خانم و دوستانش) خب! شما که خیلی متشرع هستید (لابد می دانید که گفتن چنین دروغی از سوی احمدی نژاد) خلاف بیِّن شرع است. (شما که به من اعتراض میکنید) که آقا چرا غیبت او را می کنی، دروغ به این آشکاری را چه حساب می کنید. شما به جای اینکه آنجا (به احمدی نژاد) اعتراض کنید، به ما می گویید که چرا انتقاد می کنیم؟
(خطاب به دولتیان) شما شرع را بازیچه دست سیاست قرار داده اید، به همین خاطر است که همه چیز در این کشور مجاز شده است.
شرع، حتی در همان دستگاه فقه سنتی، برای خود اصول و مرامی داشت. من زمانی که در زندان بودم، به بازجویی که با من بد برخورد می کرد، توضیح میدادم، تا می گفتم قانون اساسی، می گفت بیندازش بیرون، می گفتم قانون موضوعه، می گفت هیچی، می گفتم حقوق شهروندی، می گفت هیچی! گفتم (پس) فقه سنتی ات را بگذار مبنا، تا بر اساس آن با هم رفتار کنیم. آن (فقه سنتی) که (مفهوم نیست. شاید :حوزه ای) را قایل است و به تو اجازه نمی دهد که بد دهنی کنی و هر چیز مزخرفی را (به من) بگویی. ولی من دیدم که (اینها) حتی فهمی از همان فقه سنتی هم ندارند.
(اسلام اینها) یک اسلام من در آوردی است که هسته اش یک قدرت سیاسی و جولان دادن و پول پخش کردن است و از اخلاق و معنویت مذهبی کاملا تهی و ریاکارانه است.
(آن بازجو) به من که بشر و انسان هستم توهین می کند ولی زمانی که می خواستم ریزه نانی را از روی صندلی بیندازم کنار، به من حمله می آورد که های! اینکار را نکن. به او گفتم: مرد حسابی! تو به من که باید این نان را بخورم توهین می کنی، این (جزء) مذهب نیست، ولی وقتی می خواهم آن ریزه نان را کنار بیندازم می گویی کفران نعمت است؟! آخه این چه دینی است که شما دارید؟ چه مذهبی است این؟ کجایش با قرآن و نهج البلاغه و حتی با همین رساله های عملیه حوزه سازگاری دارد؟ شما اگر اعتقاد داشته باشید باید فردا جواب پس بدهید. اگر (اعتقاد) ندارید، پس دست از سر این شریعت به عنوان ابزاری برای سرکوبی ما بردارید! خیلی متشکرم.

۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

تغییر خلاقانه ی یک تصویر: احمدی نژاد با پیشانی بند و شال سبز!


در روزهای انتخابات و پس از آن عکسهای زیادی گرفتم. اما چون نه به اینترنت پرسرعت دسترسی دارم و نه از دولتی سر دولت کودتا، دل و دماغی برای کار مانده، عکسها را ریخته ام در انباری! امروز که آنها را مرور می کردم عکس جالب و با معنی ای از راه پیمایی طرفداران موسوی روز 20 خرداد یافتم. این عکس را در خیابان آزادی زیر پل یادگار امام گرفتم. ابتکار زیبایی در عکس بکار رفته است.تغییر خلاقانه ی یک تصویر. یادش بخیر چه روزهای پر نشاط و امیدی بود و افسوس که چه روزهای پر از کدورت و خفقان و یاسی است این روزها!
برای آپلود آسان، اطراف آن را برش داده و به GIF تبدیل کرده ام. فایل اصلی در حجم 1.14 مگابایت و در اندازه 2048*1536 می باشد.

تذکر فوری و جدی: کسانی که روز جمعه می آیند حتما خود را داخل جمعیت و صفوف نمازگزاران کنند



من قبلا به اشتباه گفته بودم که مردمی که به هر دلیل نمی خواهند در نماز باشند (نمازنخوانان، اقلیتهای مذهبی، مخالفان هاشمی و ...) می توانند در پارک لاله یا منزل یا کوچه های اطراف دانشگاه تهران تا پایان نماز بمانند و بعد از پایان نماز به جمعیت نمازگزار در محدوده دانشگاه برای راهپیمایی انتهایی مراسم بپیوندند. ولی بعد فهمیدم که تحلیلم اشتباه بوده است. دوستان بخوبی می دانند که نیروهای سرکوبگر در روزهای 30 خرداد و 18 تیر امسال، تمام ورودیهای متصل به خیابان آزادی و میدان انقلاب را بستند و به کسی اجازه پیشروی ندادند. شاید آنها در روز جمعه بار دیگر نگذارند پس از پایان نماز مردم از پارک لاله، خیابانها و کوچه های اطراف و منازل مسکونی، به سمت دانشگاه تهران سرازیر شوند. از این رو اکیدا توصیه می کنم اگر کسی واقعا مایل به مشارکت در حرکت عظیم روز جمعه است و مصمم است که بیاید باید قبل از شروع نماز خود را به محل دانشگاه تهران برساند و خود را در میان نمازگزاران جای دهد. نیروهای سرکوبگر بعد از پایان نماز، اجازه اضافه شدن جمعیت از خیابانها و کوچه های اطراف دانشگاه و رفتن آنها به سمت دانشگاه را نخواهند داد. دوستان مستقر در بلوار کشاورز و پارک لاله هم باید حداقل خود را به صفوف آخر نماز مستقر در بلوار کشاورز بچسبانند و گرنه ممکن است بعد از اتمام نماز خروجیهای پارک لاله را به سمت بلوارکشاورز و خیابان ولیعصر و کارگر ببندند و مردم را در پارک محبوس کنند. بنابراین تمام کسانی که روز جمعه می آیند باید خود را قبل ازشروع نماز در بین نمازگزاران جای دهند. اینطوری احتمال حضور موثر سبزها بیشتر می شود. همچنین در هنگام شعار های احتمالی، وحدت و کوبندگی بیشتری خواهیم داشت. لطفا به نحو مقتضی به اطلاع همه مشارکت کنندگان در مراسم روز جمعه برسانید.

ای بچه های مشهد! ای بچه های احمدآباد! ای بچه های طبرسی! من اعلام خطر می کنم!

ای دلیران خراسان! ای دلیران نیشابور! ای میراث داران سربداران! ای تربتیها! ای بچه های مشهد! ای بچه های احمدآباد! ای بچه های طبرسی! ای بچه های سجاد! ای بچه های آزادشهر! ای بچه های کوهسنگی! ای بچه های آبکوه و نوغان! ای بچه های خواجه ربیع!
ای شاتوت!
من اعلام خطر می کنم! ا.ن ، جرثومه فساد و تباهی می خواهد با تزویرش در زیارت مشهد، برای خودش آبرو بسازد! نشان دهید که مشهدی ها و خراسانیها بری هستند از طرفداری از این آدمک منحوس و منتصب! نشان دهید که طرفدار دولت کودتا نیستید! نشان دهید که دلتان با مردم تهران و تبریز و اصفهان و شیراز است! نشان دهید که از "دروغ" و "تباهی" و "فساد" آن کوتوله و آن دیکتاتور اعظم بیزارید. نشان دهید که شما با شهیدان روز 25 خرداد تهران همنوا هستید. نشان دهید که دلتان برای آزادی از یوغ دیکتاتوری پر می زند. نشان دهید که اندیشه هایتان هنوز سبز است.
مبادا بگذارید ا. ن با خاطره خوش مشهد را ترک کند.
این هم یک تجمع با مجوز در مشهد، روز پنجشنبه در کنار حرم اما هشتم، ببینیم و از غیرتتان و شرفتان تعریف کنیم. انشالله

در یک روز باقیمانده با تلفن و درخواست حضوری همفکرانتان را برای یک تجمع بزرگ در صحن جامع رضوی آماده کنید.

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

11 توصیه مهم برای تجمع سبز علیه کودتاچیان در نماز جمعه تهران

آنچه می خوانید برخی از تجربه های شخصی ام از شرکت در نماز جمعه (عملی که بعد ها به دلایلی از آن توبه نمودم ) می باشد که آن را جهت هماهنگی بین دوستان و کسب موفقیت هر چه بیشتر حرکت "جنبش سبز" در جمعه آینده نوشته ام. من حتما حتما شرکت می کنم. امید وارم سایر دوستان هم نکات مفید خود را در ذیل این مطلب یا در مطلبی مستقل بنویسند:

1- یادتان نرود که"هدف، تمام وسیله ها را توجیه می کند"! این همان کاری است که "کودتا چیان" می کنند. هدف ما اصلا شرکت در نماز جمعه، یا نماز خواندن پشت سرهاشمی نیست، هدف حضور میلیونی دوباره در خیابانهای تهران در روز جمعه است. ما اصلا به هاشمی و نگرش او به "جنبش سبز" کاری نداریم. ما از یک فرصت بزرگ، برای ابراز نظر علیه کودتاچیان استفاده می کنیم. اگر خامنه ای در 29 خرداد جنبش را سرکوب کرد، ما در 26 تیرماه دوباره نهال سبز آن را آبیاری خواهیم کرد و به تنومندی اش خواهیم افزود.
2- اکنون باید تمام برنامه ریزیها با فرض آمدن هاشمی به نماز جمعه باشد. حتی اگر برنامه هاشمی را لغو کنند ما باید به نماز جمعه برویم و به محض ظاهر شدن فرد دیگری به جز هاشمی در پشت تریبون، از صفها خارج شویم و به سوی میادین اطراف نمازجمعه راه پیمایی مسالمت آمیز آنجام دهیم (به نکته6 را حتما در مورد خارج شدن سریع از نماز جمعه توجه کنید)
3- جسارتا، آقایان سبز، در روزهای آینده قدری ته ریش در صورت خود حفظ کنند و در صورت امکان هنگام رفتن به سمت نمازجمعه، پیراهن آستین دار سفید بپوشند و آن را روی شلوار خود بیندازند. اگر تسبیحی هم بچرخانند که نور علی نور می شود! خانمهای سبز هم بایستی حتما با چادر مشکی تا دم در نماز جمعه بروند و در هنگام نماز نیز یک چادر گلدار همراه داشته باشند. ورود بدون چادر به محوطه دانشگاه تهران در روز برگزاری نماز جمعه هم ممنوع است و هم نداشتن آن، باعث برانگیختن سو ظن کنترلچی ها در نیت سبزتان خواهد شد.
4- برای نشان دادن وفاداریتان به ولایت و نظام کودتا! در مقابل ماموران بازرسی گیتها، چند برگ روزنامه کیهان، رسالت (و یا "پرتو": متعلق به همین قاسم روانبخش روانی!) در دست خود بگیرید اما به هنگام خواندن نماز در روی آسفالت خیابان از آنها بعنوان زیر پایی استفاده کنید! بازرسی بدنی معمولا شدید است. بازرسان جیبها، زیر بغل و دور کمرتان را می کاوند. از این رو بهتر است شک آنها را برنینگیزید.
5- ورود و خروج آقایان به داخل دانشگاه تهران، از سه در: "درب شمالی در خیابان پورسینا، دانشکده پزشکی"، "درب شرقی در خیابان قدس- طالقانی" و "درب جنوبی در خیابان انقلاب" انجام می پذیرد. خانمها نیز از دربهای واقع در خیابان 16 آذر وارد می شوند. از این رو برای جلوگیری از اشتباهات گذشته و پراکندن توان عملیاتی نیروهای سرکوبگر، لازم است راه پیمایی انتهایی مراسم نماز جمعه به سمت مسیرهای مختلفی انجام پذیرد. مثلا می توان به سمت میدان فلسطین و میدان ولی عصر از سمت در شرقی، به سمت میدان انقلاب و خیابان آزادی از دربهای خیابان انقلاب و خیابان 16 آذر (خانمها) و نیز به بلوار کشاورز و خیابان ولیعصر از سمت درب شمالی راه پیمایی نمود. افرادی هم که در خارج از دانشگاه نماز می خوانند یا در پارک لاله و کوچه ها و خیابانهای مجاور حضور دارند خود را به نزدیکترین مسیر برسانند. شهروندانی هم که به هر دلیل به نماز نمی آیند خود را به تجمعات انتهایی نماز در اطراف دانشگاه تهران (حدود ساعت 2 بعد از ظهر) برسانند.
6- برای حفظ چالاکی خود، ازآوردن هر گونه وسیله ای مانند موبایل، کیف، زیرانداز، کتاب، و .. خود داری کنید. به صورت معمول تمام وسایل نمازگزاران به "اتوبوسهای دریافت امانت" سپرده می شود. در انتهای نماز تا شما وسایل یا موبایلتان را از صفهای شلوغ تحویل امانات پس بگیرید نیم یا یک ساعت علاف شده اید. زمان و عکس العمل سریع بسیار مهم است. از این رو توصیه می شود برخی از دوستان که موبایلهای دوربینی خوبی (برای ثبت مراسم) دارند اصلا وارد محوطه دانشگاه نشوند تا بتوانند موبایل خود را برای تصویر برداری، به محض شروع راه پیمایی یا شعار های قبل از نماز، پیش خود نگه داشته باشند. انتشار تصاویر راهپیمایی در وب بخش مهم، اثر بخش و امید آفرین "عملیات روز جمعه" است.
7- کسانی که می خواهند در محوطه اصلی نماز(همان قسمت مسقف) حضور یابند، باید یک دو ساعت زودتر یعنی حدود ساعت 11 بروند. سعی کنید برای رفتن به این قسمت با دوستانتان بروید تا در هنگام شعار دادن از تاثیر و بلندی صدای شعارهای خود مطمئن شوید. در این میان باید مواظب دوربین های امنیتی و دوربینهای صدا و سیما باشید. بین دو نماز و یا در پایان نماز دوم سریعا جای خود را تغییر دهید تا در صورت شناسایی شدن، نتوانند بریزند سرتان! اگر می توانید حتما یک "ماسک" هم به نوعی با خود به داخل ببرید. قبل از نماز و در حین راهپیمایی به کارتان خواهد آمد.
8- شعارها نباید تند و تحریک آمیز باشد. شعار مستقیم علیه ا.ن یا رهبر، می تواند به شدت موجب تشنج بین نمازگزاران سنتی و سبزها گردد. شعارها باید در این مرحله در "عدم مشروعیت دولت کودتا" باشد.
9- ظرف یکی دو روز آینده، برنامه تجمع و راهپیمایی در نماز جمعه تهران را به اطلاع دوستان و آشنایان همکاران خود برسانید.
10- قبلا هم گفته ام هر کسی می تواند بیاید. حتی دوستان اقلیتهای مذهبی، نماز نخوانان، شهرستانیها و ... هر کسی دوست نداشت در نماز باشد می تواند تا آغاز راهپیمایی در پارک لاله به نیت هواخوری بنشیند و لذت ببرد!
11- این مطلب را هم ببیند درباره پخش سی دی های "ایران سبز" با جلدهایی از "مداحی حاج منصور ارضی" یا ...
+پخش سی دی "ایران سبز" در نماز جمعه با جلدهایی از "مقام معظم رهبری" یا "حاج منصور ارضی"!
12- در بین خطبه های نماز اگر لازم بود تا حرفهای هاشمی را تایید کنیم به جای شعار معمول یعنی: "الله اکبر الله اکبر خامنه ای رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه" بگوئیم:
"الله اکبر الله اکبر مرگ بر دیکتاتور چه شاه باشه چه دکتر مرگ بر دولت کودتا"
------------------------------------------------------------
روش خواندن نماز:

سوال: لطفا یه نفر روش نماز خوندن(همین خم و راست شدن رو هم بگید کفایت میکنه) رو آموزش بده(من زرتشتی هستم)

آموزش تصویری و ساده نماز، درباره اینکه اصطلاحات نماز چیست و ... :http://pccity.wordpress.com/2009/03/25/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/

اما خواندن نماز جمعه با این روش انجام می شود: 1- نماز جمعه دو رکعت است (مانند نماز صبح) و دو قنوت مستحبي دارد؛ يکي در رکعت اول، قبل از رکوع و ديگري در رکعت دوم، پس از رکوع.2- نماز جمعه، اول ظهر روز جمعه و به جاي نماز ظهر خوانده مي شود.3- خواندن دو خطبه، توسط امام جمعه، قبل از نماز، واجب است.4- وقتي که امام جمعه، خطبه هاي نماز جمعه را مي خواند، شرکت به خطبه ها گوش می دهند، و...

به نماز جمعه بیایید حتی نماز نخوانان، غیرمسلمانان و شهرستانیها، پخش سی دی "ایران سبز" در نماز جمعه با جلد حاج منصور ارضی!


1- مگر نه اینکه خامنه ای گفت "تفکرات احمدی نژاد بیشتر از هاشمی به من نزدیکتر است"، پس بیایید با رفتن به نماز جمعه نشان دهیم که ما تفکر هاشمی را بیشتر از "خامنه ای" و "احمدی نژاد" قبول داریم. شاید خامنه ای تکانی بخورد. لطفا آنهایی هم که اهل نماز نیستند بیایند و در میان سبزه های بلوار کشاورز و پارک لاله برای هواخوری تا زمان برگزاری تجمع، آماده بنشینند. حتی اگر شده دوستان از شهرهای دور و نزدیک هم به تهران بیایند. دوستان غیر مسلمان هم بیانید در تجمع پس از نماز شرکت نمایند (نماز حدود ساعت 2 بعد ازظهرتمام می شود). راهپیمایی آرام بعد از نماز جمعه به سمت آزادی یا هر جای دیگر می تواند بسیار معنی دار باشد... اهمیت این نماز جمعه بیشتر از نماز جمعه 29 خرداد خامنه ای است. فررصتی برای زنده کردن دوباره جنبش. من خودم حتما حتما شرکت می کنم حتی اگر بخواهند این شرکت مرا پای نظام، اسلام، خامنه ا، احمدی نژاد یا هاشمی یا هر چیزدیگری بگذارند . ... پس لطفا بالانشینهایی که حتما به نماز جمعه می روند، مثبت دهند تا تخمینی از میزان مشارکت بدست آید. در ضمن اگر در دقایق پایانی "امام جماعت" را عوض کردند، باید همگی صفهای نماز را خالی کنیم و شروع به راهپیمایی در خیابان نمائیم.

2- جهت آگاه سازی نمازگزاران سنتی تهرانی از وقایع اخیر و نیز دست به دست شدن سی دی "ایران سبز" در میان مردم عادی تهران، که اکثرا از مناطق جنوبی و حاشیه شهر به نماز جمعه می آیند، پیشنهاد می کنم سی دی ایران سبز به طور رایگان در نماز جمعه توزیع گردد. برای جلوگیری از جلب توجه توسط ماموران می توان روی آن برچسبهایی از عکس خامنه ای یا "سعید حدادیان، یا "حاج منصور ارضی چسیاند. و رویشان نوشت: "گلچین دعاهای اسلامی " یا "نوحه های حدادیان: شبهای رمضان "87، "نوحه های حاج منصور ارضی: شبهای رمضان87. یا "تذکرات اخلاقی استاد اخلاق حضرت آیت الله .." و چیزهایی شبیه این. البته در فایل ابتدایی فیلم توضیح دهید که به دلیل ترس از ماموران حکومت مجبور به چنین پلیتیکی شده اید و عذر خواهی کنید.
چون من سابق بر این در همین فازها بود ه ام! بخوبی می دانم که خرید و فروش این گونه سی دی ها در مقابل نماز جمعه و مهدیه تهران در روزهای نزدیک به ماه رمضان شدت می گیرد. برای چاپ ارزان قیمت جلد سی دی هم می توانید به مغازه های پاساژ مهستان در خیابان کارگر جنوبی، نرسیده به میدان انقلاب مراجعه کنید. در هنگام توزیع سی دی ها نیز می توانید از نوجوانان دستفروش در اطراف نمازجمعه با دادن چند هزارتومان استفاده کنید و خودتان چند متز آنطرفتر بر کارش نظارت نمایید. این کار را می توان در همه هفته های در نمازجمعه استفاده کرد. برای جلوگیری از ظنین شدن مردم حتی می توانید قیمت ناچیزی در حدود 100 یا 200 توامن هم برای هر سی دی بگیرید....

۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

پیشنهادی برای ورود به فاز عملی مبارزه با راه اندازی شبکه ماهواره ای با مشارکت همه ایرانیان داخل و خارج از کشور

راهپیمایی 18 تیر 88 نشان داد که جنبش هنوز هم زنده است. هنوز هم می تواند خواب و آرامش را از کودتا گران بگیرد. اما نباید فکر خود را کاملا معطوف به این برنامه های ایذایی در مناسبتهای خاصی کنیم و با خوش بینی زیاد، انتظار داشته باشیم که در دوره یک یا دوساله به پیروزی برسیم. ما باید یک برنامه 10 یا 15 ساله برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری اسلامی پی بریزیم. در این راه باید برنامه های "کوتاه مدت" میان مدت" و "بلند مدت" تدوین و اجرا کنیم.
برنامه های کوتاه مدت می تواند همین راهپیماییها و اعتراضات خیابانی باشد. اما جنبش در دراز مدت نیازمند توضیح و تشریح مبانی تئوریک، فلسفه سیاسی و ایده های خود در دوران مبارزه و پس از پیروزی، برای آحاد مردم است. متاسفانه بسیاری از مردم عادی و شهروندان ایرانی و حتی هموظنان بسیجی و سپاهی و نیروی انتظامی، ریشه ای اعتراضِ مردمی را که در خیابانهای تهران در یک ماه اخیر راه پیمایی نموده اند را نمی دانند و درک روشنی از فضای کنونی کشور و عقب ماندگیها و ضعفهای آن در سایه اخبار ناقص و نادرست صدا و سیمای کودتا ندارند.

روز 18 تیر در خیابان انقلاب و کارگر و فاطمی و ...، همگان دیدند که رژیم کودتا بر روی نسل چماقداران 15 یا 16 ساله هم حساب باز کرده است. نوجوانان معصومی که مغزشان کاملا توسط کودتا گران شستشو داده شده است تا بر روی مردمی که به خیال آنها ضد دین، ضد میهن، آشوبگر و... هستند، چماق برکشند. ما برای پیروزی در دراز مدت ناچاریم که با کار رسانه ای درست و شدید، این نوجوانان ناآگاه بسیجی و سایر هموطنان سپاهی و نیروی انتظامی و نیز همه مردمی را که هنوز دل به این نظام دیکتاتوری بسته اند، قانع و جذب کنیم.

حقیقت آن است که عملکرد بی بی سی در 18 تیر امسال نشان داد که هیچ امیدی نمی توان به شبکه های ماهواره ای از جمله بی بی سی و حتی صدا ی آمریکا داشت. چه بخواهیم ونخواهیم عده ای از مردم به این شبکه ها به دلایل ذهنیت تخاصم سی ساله با آمریکا و انگلیس، و یا بهانه های مذهبی و تاریخی و ... بدبین هستند. حساب شبکه های لس آنجلسی هم که روشن است. آنها هنوز در فضای سال 57 سیر می کنند و هیچ درک روشنی از تحولات اخیر ایران ندارند. دادن رهبری رسانه ای به آنها نیز یکی از اشتباهات بزرگ می باشد.
از این رو باید همه ایرانیان آزادی اندیش در داخل و خارج ایران، دست همدلی به هم دهند و یک شبکه ماهواره ای با عنوان "سیمای آزادی ایران" " شبکه سبز ایران" یا هر عنوان راه اندازند و تمام کوششهای مادی و معنوی و رسانه ای و ... را برای پویایی و دوام آن بکار گیرند.
ایجاد این شبکه می تواند در قالب یک شرکت سهامی هم پیگیری شود. شاید سهامی شدن آن بتواند بسیاری از مشکلات مالی آن را برطرف نماید. چه بسا بسیاری از ایرانیان داخل و بویژه خارج از کشور، حاضر باشند به جای کمک به حزب جمهوری خواه آمریکا، حزب کارگر انگلیس و یا حزبی در استرالیا کمکهای مالی خود را صرف پیروزی جنبش سبز ایرانیان کنند. بویژه در فضای کنونی ایجاد شده در دنیا بعد از تظاهراتهای عظیم مردم تهران، دل همه ایرانیان خارج از شکور برای کمک به پیروزی مردم بی دفاع ایران می تپد. همچنین بسیاری از روزنامه نگاران و وب نویسان هم حاضر به شرکت در برنامه سازی و تهیه خوراک برای "شبکه سبز ایران" به صورت داوطلبانه خواهند بود.
مطمئن باشید که در میان چند ده میلیون ایرانی معترض به دولت کودتا در داخل و خارج، از همه اقشار ملت حضور دارند. حقوقدان، روشنفکر، اساتید دانشگاه، تاجران، هنرمندان، مهندسان، وب نویس، فیلمبردار، مجریان هنری و گوینده، نویسندگان علمی و سیاسی، مستند ساز و ....
اینها پتانسیل عظیمی هستند که در صورت هدایت و برنامه ریزی درست می تواند جذابترین برنامه ها را با حداقل امکانات مالی و پرسنلی سازمان دهند. پیش از همه اینها لازم است هیات مدیره ای از افراد معتمد و متخصص تشکیل شود تا مردم با دلی قُرص، کمکهای مالی و معنوی خود را روانه این شبکه واقعا ملی نمایند.
ترجیح خود من معرفی هیاتی از سوی افراد زیر می باشد:
محمد خاتمی، میر حسین موسوی، مهدی کروبی، استاد مصطفی ملکیان، استاد محمد رضا شجریان، محسن مخملباف، دکتر عبدالکریم سروش، دکتر صادق زیباکلام، دکتر جلایی پور، دکتر محسن کدیور، دکتر مهاجرانی، مهدی افخمی، کرباسچی، ابوالفضل فاتح و...

شبکه ماهواره ای جنبش سبز مردم ایران باید با دعوت از نخبگان و دانشمندان و آزادیخواهان، اخبار و مبانی تئوریک جنبش و برنامه های مبارزاتی خود را به اطلاع مردم برساند. تنها در این صورت است که جنبش می تواند علاوه بر تهران، آگاهی و بیداری را به شهرستانها نیز ببرد. تنها در این صورت است که می توان گفت ما در چند قدمی پیرو.زی خواهیم بود ورای هر گونه یاس یا خوش بینی!
از دوستان متخصص کسی می داند هزینه های راه اندازی و اداره یک شبکه ماهواره ای در حد بی بی سی فارسی با روزانه ه تا چهار ساعت برنامه چقدر است؟

۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

ضد حال به گردشگران کره ای در توچال


جمعه دوازدهم تیرماه، در ایستگاه اول کوهنوردی توچال لحظه ای جهت استراحت نشستیم. حدود ده دوازده نفر از گردشگران جوان کره ای دور هم جمع شده بودند. یکی از آنها گیتار می زد و دیگران دست می زدند و با شادمانی سرودهای کره ای می خواندند. چند دقیقه ای نگذشته بود که یکی از برادران ارزشی که به گمانم کارمند یا بلیط فروش همان ایستگاه بود، آمد جلو و با ایما و اشاره به آنها اخطار داد که "هر گونه الات موسیقی و شادمانی در کوه" ممنوع است. کره ای ها که ضد حال حسابی خورده بودند، علت این ممنوعیت را درک نمی کردند و هاج و واج مانده بودند! چند نفر از دوستان ایرانی جلو رفتند و وضعیت مملکت گل و بلبل را برایشان تشریح نمودند.

دنیا کجاست ما کجاییم؟ در مملکت ما تقلب و دروغ و ..آزاد و ممدوح است، اما موسیقی و شادمانی، ممنوع! تازه با این نگاههای متحجرانه می خواهیم در گردشگری و جذب گردشگر پیشرفت کنیم.